سند مظلوميت شهید صدر(2)
سند مظلوميت شهید صدر(2)
ترجمه : عبدالكريم زنجاني
زيارت سيد صدر
حادثه اي براي حاج علي حلي
مطابقت دادن خون
انتقال پيكر سيد صدر در سال 1997
پس از مدتي قبر كن اولي عباس بلاش همه جا آدرس محل جسد سيد صدر را منتشر مي كرد و دوستان او به زيارت قبر مي رفتند؛ از جمله تعدادي از افراد پليس امدادي، مخصوصا عبدالمنعم كاظم زبرجاوي و يك مأمور به نام حمزه. اين موضوع باعث نگراني سيد كامل شد و تصميم گرفت بدون اطلاع عباس بلاش، مجددا جسد را به جاي ديگري منتقل كند و در اين امر از كمك پسر خواهرش، سيد زهير عميدي و حاج عبدالعلي عبدالحسين ابورسول كه از بازرگانان بازار شورجه و يكي از نزديكان سيد خوئي وسيد علي سيستاني است كه به وي پول داده و براي فروش منزلش براي انجام اين كار اعلام آمادگي كرد. همچنين سيد علي سيد حسن عميدي با آنها همكاري كرد؛ ولي نمي دانست كه چه كسي دفن خواهد شد. همچنين عكاسي به نام محمد هانوهمراه آنها بود. اين كار در تاريخ 1997/4/8، يعني 17 سال پس از شهادت سيد صدر آغاز شد. آنها جسد را به مكاني چسبيده به مكان اول، يعني حدود يك متر يا نيم متر دورتر از آن منتقل كردند، ولي قبر جديد به صورت يك (سرداب) كنده شد و اين كار به دو روز طول كشيد. آنها دراين قبر، آب مشاهده و رايحه خوشي را استشمام كردند.
اين بار مجددا پيكر را كفن كردند و كفني را بر روي كفن قبلي گذاشتند و هنگامي كه به دستانش نگاه كردند؛ سيد زهير يك انگشتر عقيق در انگشت كوچك دست راست ايشان مشاهده كرد كه بر روي آن تعداد شش گل و نام محمد (ص) نقش بسته بود.
پس از اتمام اين كار، قبر را به صورت نبش شده باقي گذشتند و عباس بلاش را احضار كردند و به او گفتندكه سيد حسين اسماعيل صدر، جسد را به مقبره خانوادگي برده است.
انگشتر سيد صدر
بسم الله الرحمن الرحيم
«گمان نكنيدكساني كه در راه خدا كشته شده اند مرده هستند، بلكه زنده اند ونزد خدا روزي دارند.»
در تاريخ 1980/4/9 در ساعت يازده ونيم شب، شهيد سيد محمد باقر صدر در پشت ساختمان اطلاعات قبرستان به خاك سپرده شد. مأموران امنيتي به همراه قبر كن، عباس بلاش بر جريان دفن ايشان نظارت داشتند. سيد صادق صدر، پدر شهيد محمد صادق صدر، حضور داشت. قبر شهيد بدون بنا ماند. سالها گذشت و در اين ميان عباس قبر كن مراقب قبر ايشان بود و جريان را به تعداد از دوستانش ازجمله مرحوم هلال حسين و مرحوم رويضي و قبر كن رسول كواخه كه در قيد حيات است، اطلاع داد. او به ما گفت كه مرحوم رويضي قبر كوچكي بدون ذكر نام شهيد، براي او ساخته بود. پس از انتفاضه شعبانيه در سال 1991، رژيم سرنگون شده، چند خيابان در اين قبرستان احداث كرد، از جمله خياباني بر روي قبر شهيد صدر و قبر ايشان در وسط اين خيابان قرار گرفت.
جريان انتقال پيكر مطهر در سال 1994 و چگونگي آغاز آن
سپس سيد كامل موضوع انتقال جسد شهيد صدر را به آقاي سيد رحيم شوكي اطلاع داد و همچنين موضوع را به آقاي محمد صالح حكيم، برادر مرجع ديني آقاي محمد سعيد حكيم، اطلاع داد كه وي دستور انتقال آن را داد. سپس سيد كامل هر گونه اقدام لازم همراه با هوشياري و احتياط را اتخاذ كرد تا در وقت مناسب، زمينه انتقال جسد فراهم شود. بدين منظور سردابي يكنفره را در مقبره فوق الذكر تهيه كرد و قبل از آن، جسد مطهر، براي طواف به حرم حضرت علي بن ابي طالب (ع) حمل شد و فقط دو نفر از اهالي مسيب كه از محبين سيد شهيد بودند؛ همراه سيد كامل در مراسم تشييع شركت كردند. جريان انتقال جسدي در سال 1994 اتفاق افتاد. در اين عمل شجاعانه قبر كن ديگري به نام زهير عميدي از طرف دايي خود سيد كمال مأموريت يافت تا مراقب دار و دسته رژيم سرنگون شده در منطقه خيابان و اطراف صحن شريف حيدري باشد. پيكر سيد شهيد بر روي ماشين كه يك كروناي سفيد و متعلق به سيد حسين بحرالعلوم بود و آقاي كامل عبيدي رانندگي مي كرد ؛ گذاشته شد.
پس از طواف جسد، از مرقد حضرت اميرالمؤمنين (ع) به قبرستان جديد رفتند و جسد در آنجا دفن شد. طي عمليات دفن جسد، نمونه اي از خاك آغشته به خون مطهر شهيد و قطعه هاي كوچكي از پنبه كه در اطراف جسد شريف بود؛ برداشته شد.همچنين پارچه اي كه روي تابوت گذاشته شد ؛ هديه اي از هند بود. سپس قبر ايشان توسط سيد كامل و خواهر زاده ايشان، سيد زهير عميدي بنا شد، ولي نام شهيد، روي قبر نوشته نشد و سيد كامل، نام پدر خويش، سيد محمدعلي عميدي را به عنوان صاحب قبر نوشت. سيد كامل بار ديگر به همراه خواهرزاده اش زهير عميدي از طرف حاج علي عبدالله حلي مأموريت يافت قطعه هاي مجاور را با پول ايشان براي مرقد سيد شهيد با قيمت چند برابر خريداري كند. سپس سيد كامل به خواهرزاده اش قبر كن سيد زهير عميدي آمد و به او گفت آيا مي تواني پيكر سيد شهيد را خارج كني تا بتوانيم آن را مخفي نگه داريم و افراد قبلي كه در عمليات دفن آن در سال 1994 حضور داشتند ؛ محل دفن جديد را ندانند؛ چون وضع ما خطرناك تر شده است.
به همين منظور، آنها قبر ديگري را كنار قبر سيد مربوط به سال 1994 كندند. آنها در روز بعد با لوازم كافي براي انتقال جسد آمدند و به همراه آنان يك عكاس از بغداد به نام محمد هانوو حاج عبدابورسول و يك كارگر به نام علي سيد حسن عميدي كه نمي دانست چه كسي قرار است دفن شود،آمده بودند. سپس درب قبر را به منظور انتقال جسد باز كردند. سيد زهير عميدي و داييش سيد كامل با تعجب ابرهاي پراكنده اي را روي جسد مطهر مشاهده كردند. سپس سيد زهير به همرا داييش وارد قبر شدند و پيكر مطهر را مشاهده كردند كه پس از 17 سال هنوز سالم و كامل باقي مانده بود. هنگام باز كردن كفن و كنار گذاشتن پنبه ها، علائم زير توسط قبر كن، روي جسد سيد شهيد مشاهده شد:
2 نصف محاسن شريف سوخته بود.
3 ـيك شكاف بر روي ابروي راست وي وجود داشت.
4 سه ضربه چاقو بر روي سينه شريف خورده بود.
پس از آن مراسم كفن شروع شد و نمونه هائي از كفن قبلي و قطعه اي از پنبه ها را كه بر روي جسد مطهر گذاشته شده بود ؛ برداشتند. سپس سيد كمال عميدي از سيد زهير عميدي خواست جاي اثر دستبندها را جستجو كند.در اين هنگام سيد زهير عميدي انگشتري را در انگشت كوچك دست راست پيدا كرد و به سيد كامل داد. جريان دفن و مخفي ساختن قبر تا روز 2003/4/9 ميلادي، يعني روز سقوط رژيم ديكتاتوري صدام ادامه داشت. سپس سيده ام جعفر،همسر سيد شهيد به سيد كامل دستور داد تا قبر شهيد را به اين طور كامل بنا كند و به مردم نشان دهد و مبالغ لازم براي اين كار را نيز پرداخت كرد.تذكر: به اطلاع مي رسانم كه در طي عمليات انتقال شهيد در سال 1994، حتي قبل از سقوط رژيم کافر صدامي به چند ماه، همسر شهيد به اتفاق دخترانش بدون اطلاع كسي به اتفاق سيد كامل عميدي به زيارت قبر شهيد مي رفت. همچنين به اطلاع سيد جعفر فرزند سيد محمد باقر صدر و سيد مصطفي فرزند شهيد دوم محمد صادق صدر انجام گرفته است. خداوند را به خاطر انجام اين كار شكر و سپاس مي كنيم. و هو ولي التوفيق و انا لله و انا اله راجعون».
«اين نوشته را حرف به حرف در عصر چهارشنبه 5/جمادي الاول /1425 مصادف با 2004/6/23 همراه با خواهر زاده ام سيد حسين فرزند شهيد علي حبل المتين نقل كرده ام.
سيد محمد غروي
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 18
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}